کد مطلب:276540 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:101

ثواب خونخواهی امام حسین
از جمله اموری كه با دعا كردن برای تعجیل فرج مولایمان صاحب الزمان علیه السلام حاصل می شود: ثواب خونخواهی مولای مظلوم غریب شهیدمان حضرت سید الشهداء حسین بن علی علیهما السلام است، و این امری است كه احدی جز خدا ثواب آن را نمی تواند شماره كند. زیرا كه عظمت شأن خون به مقدار عظمت صاحب آن است. پس همان طور كه كسی جز خدا نمی تواند بر شؤون حسینی احاطه یابد، همچنین كسی غیر او نمی تواند ثواب خونخواهی اش را احصا نماید، زیرا كه حسین علیه السلام همان است كه در زیارتش آمده: «اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا ثارَ اللَّهِ وَابْنَ ثارِهِ»؛ سلام بر تو ای آن كه خونخواه او خداوند است، و فرزند كسی كه خونخواهش خدا است.

و اگر در دعا برای تعجیل فرج مولایمان صاحب الزمان علیه السلام جز این ثواب نبود، همین در فضیلت و شرافت آن كافی بود، و حال آن كه فضل و ثواب بی شماری در آن هست.

و امّا بیان این كه با این دعا ثواب خونخواهی امام حسین علیه السلام حاصل می شود: خونخواهی آن حضرت وظیفه هر مؤمن است، زیرا كه آن جناب پدر حقیقی آنان می باشد - چنان كه در بخش سوم آوردیم كه امام علیه السلام پدر حقیقی است - و نیز مؤیّد



[ صفحه 588]



این معنی در تفسیر آیه: «وَوَصَّیْنَا الإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ إِحْساناً»؛ [1] و انسان را به احسان نسبت به والدینش سفارش كردیم.

والدین به حسنین علیهما السلام تفسیر شده است - چنان كه در تفسیر قمی [2] و غیر آن آمده -، لذا صحیح است كه مؤمن خونخواهی آن حضرت را مربوط به خود بداند، و هریك از مؤمنین خودش را ولیّ خون آن جناب به حساب آورد. چنان كه در زیارت عاشورا می خوانیم: «وَأَنْ یَرْزُقَنِی طَلَبَ ثارِی مَعَ إِمامٍ مَهْدِیٍّ ظاهِرٍ ناطِقٍ بِالحَقِّ مِنْكُمْ...»؛ و از خداوند خواهانم كه به من روزی نماید خونخواهی خودم را با امام هدایت شده آشكار و حق گوی از شما. [3] و نیز رسول اكرم صلی الله علیه وآله به امت خود امر فرمود كه نسبت به قُربی مودّت بورزند، و روایات متعدّدی گذشت كه دلالت داشت: منظور از قُربی، امامان علیهم السلام هستند. بر فرض كه به ظاهر لفظ تمسّك كنیم، و قُربی را بر مطلق خویشان یا ذرّیه رسول اكرم صلی الله علیه وآله حمل نماییم، بدون تردید امامان علیهم السلام بهترین و كامل ترین مصادیق آن ها می باشند، و نیز تردیدی نیست كه خونخواهی برای آنان و مطالبه حقوقشان از بارزترین مصادیق مودّت و برجسته ترین اقسام اظهار محبّت است.

اكنون كه این مطالب معلوم شد، می گویم: خونخواهی مراتب متعدّد و درجات چهارگانه ای دارد:

اول: این كه ولیّ خون قوّت و نیرو و حكومت و استیلا داشته باشد، كه به زیردستانش دستور می دهد قاتل را بكشند، و بدین ترتیب خون بهای مظلوم را می گیرد.

دوم: این كه خودش قاتل آن مظلوم را بكشد. و با این دو قسم خداوند متعال برای مولای شهید مظلوممان حضرت حسین بن علی علیهما السلام خونخواهی می كند، چون در حقیقت او صاحب خون آن حضرت است، لذا در زیارت های متعددی این عبارت آمده: «اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا ثارَ اللَّهِ»؛ سلام بر تو ای آن كه خونخواه او خداوند است.



[ صفحه 589]



اما قسم اوّل: چون خداوند - عزّوجلّ - مولای ما حضرت قائم علیه السلام را امر فرموده كه خون بهای حسین علیه السلام را طلب نماید - چنان كه در روایات متعددی این معنی هست، و قسمتی از آن ها را در حرف ثاء بخش چهارم كتاب آوردیم - و در كامل الزیارات به سند خود از امام صادق علیه السلام درباره فرموده خدای تعالی: «وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطاناً فَلا یُسْرِفُ فِی القَتْلِ»؛ و هر آن كس كه مظلوم كشته شده پس برای ولیّ او سلطه قرار دادیم پس در كشتن اسراف نكند. آمده كه فرمود: او قائم آل محمدعلیهم السلام است كه خروج می كند، و به خونخواهی حسین بن علی علیهما السلام می كُشد، پس اگر اهل زمین را به قتل رساند اسراف نیست، و فرموده خدای تعالی: «فَلا یُسْرِفُ فِی القَتْلِ»؛ برای او نیست كه كاری بكند كه اسراف باشد. سپس امام صادق علیه السلام فرمود: به خدا قسم ذراری و نوادگان كشندگان حسین علیه السلام را به خاطر كار پدرانشان به قتل می رساند. [4] .

و در كتاب نور الانوار فاضل بروجردی است، و در خبری وارد است كه چون مردم، آن حضرت را به بیرحمی و قتل نفس متّهم سازند آن جناب از منبر بالا رود و یك تای نعلین حضرت گلگون قبای دشت نینوا و یكه تاز عرصه كربلا سیّد الشهداء - علیه آلاف التحیة والثناء وروحی له الفداء - را بیرون آورد و فرماید: اگر همه دشمنان را بكشم مقابل خون این بند نعلین نخواهد بود.

و در خبر دیگر است كه می فرماید: اگر همه اهل عالم را بكشم در عوض این بند نعلین نمی شود.

و اما قسم دوم: با توجه به فرموده خدای تعالی: «اَللَّهُ یَتَوَفَّی الأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِها»؛ [5] خداوند روح خلق را می گیرد به هنگام مرگ آنان، هیچ روحی از كالبد بدن بیرون نیاید جز به اذن خداوند متعال. و همان طور كه خدای قادر منتقم - جلّ شأنه - به این دو قسم خونخواهی می كند، حضرت قائم علیه السلام نیز برای جدّش حسین علیه السلام به این دو قسم خونخواهی می نماید، البته به اعتبار دیگری. زیرا كه كشندگان اجدادش علیهم السلام و كسانی كه به كار آن ها راضی بوده اند



[ صفحه 590]



به قتل می رساند و شیعیان و یارانش را نیز دستور می دهد كه آن ها را بكشند.

سوم: این كه كسی كه خونخواه است ضعیف باشد، و نتواند خونخواهی كند مگر با تظلّم و شكایت نزد سلطان و زمامدار مقتدری كه حقّ او را از ظالمش بگیرد، و این نیز واضح است كه نوعی خونخواهی محسوب می گردد.

چهارم: این كه به خاطر ضعیف بودن نتواند خونخواهی كند مگر با كمك گرفتن از دیگرانی كه قدرتی دارند كه با یاری یكدیگر این كار را انجام دهند. به عبارت دیگر: كمك كردن در آمادگی وسائل خونخواهی نوعی از خونخواهی می باشد.

و چون ما در این زمان قدرت نداریم برای مولایمان حسین علیه السلام خونخواهی كنیم جز به این دو قسم اخیر، لازم است - به حكم وظیفه ای كه بر ما هست - به همین دو قسم مبادرت ورزیم. و این دو با دعا برای تعجیل فرج و ظهور مولایمان صاحب الزمان علیه السلام حاصل می گردد، كه خدای قادر منتقم از هر سلطانی قدرتمندتر، و انتقام گیرنده از هر ظالم و ستمگر است. زیرا كه با اخبار متواتری دانسته ایم كه خداوند قادر متعال مولای ما صاحب الامرعلیه السلام را برای این خونخواهی ذخیره نموده است. پس بر ما لازم است كه شب و روز به درگاه الهی تضرع و استغاثه كنیم كه ظهور و فرج آن حضرت را تعجیل فرماید تا خونخواهی نماید و از جباران كافر انتقام بگیرد، زیرا كه در زمان غیبت آن حضرت راه دیگری به جز این قسم از خونخواهی نداریم.

و اما داخل بودن این دعا در قسم چهارم خونخواهی، چنان كه در مكرمت بیست و دوم بیان كردیم كه اهتمام مؤمنین به دعا برای تعجیل فرج و ظهور مولی صاحب الزمان علیه السلام از اسباب جلو افتادن فرج و ظهور آن حضرت می باشد، پس دعا برای این جهت در امر گرفتن خون بهای امامان علیهم السلام كمك آن حضرت است.

و بر آنچه ذكر گردید ارشاد می كند، مطالبی كه در توقیع شریف به شیخ مفید آمده كه: اگر شیعیان ما - كه خداوند آنان را به اطاعتش توفیق دهد - در وفا به عهد و پیمانی كه بر آنان هست یكدل بودند، هرآینه میمنت دیدار ما از ایشان به تأخیر نمی افتاد و سعادت دیدار ما زودتر به آنان می رسید، با حق معرفت و درستی شناخت نسبت به ما، پس مانع ما از آن ها جز امور ناخوشایندی كه از



[ صفحه 591]



آنان به ما می رسد و برایشان نمی پسندیم نیست. «واللَّه المستعان وهو حسبنا ونعم الوكیل». [6] .

و نیز مؤیّد آنچه گفتیم خوابی است كه برای یكی از بانوان شایسته و مورد اعتماد از نزدیكان ما در همین روزها اتفاق افتاده كه به خاطر تسلط كفار بر بلاد اسلام همّ و غم، خاصّ و عام را فرا گرفته است. حاصل آن خواب این كه: شنیده است شخصی می گوید: اگر مؤمن پس از نمازهایش در دعا برای تعجیل ظهور مولایش مواظبت می كرد، هم چنان كه در دعا برای خودش - هرگاه مریض یا قرضدار باشد - مواظبت دارد، به طوری كه فراق آن حضرت علیه السلام مایه اندوه و غصه او و موجب دلشكستگی و پریشانی و ناراحتی او باشد، در آن صورت دعایش سبب یكی از دو امر می شود: یا مولایش زودتر ظهور می كند، و یا این كه حزن و اندوهش مبدّل به سرور می گردد و محنت ها و ناراحتی ها برطرف شده و از بلاها و فتنه ها نجات می یابد.

و می توان این معنی را - كه دعا برای تعجیل ظهور مولایمان صاحب الزمان علیه السلام از مصادیق خونخواهی برای مولای غریب مظلوممان حضرت ابی عبد اللَّه الحسین علیه السلام است - به وجه دیگری بیان نمود، این كه: هرگاه مؤمن دانست كه از آثار و فواید این دعا - چنان كه در مكرمت بیستم گذشت - بازگشت به دنیا در زمان ظهور آن جناب است، لذا برای این كه این امر زودتر واقع گردد، و خودش برای مولای شهید مظلوممان حسین علیه السلام از دشمنان و نوادگان كشندگان آن حضرت كه از كارهای پدرانشان راضی باشند، خونخواهی كند. چنین مؤمنی در عداد طلب كنندگان ثار آن جناب خواهد بود، پس یا عمرش طولانی می شود تا این كه آن زمان را درك كند، و یا این كه پس از مُردن به دنیا باز می گردد، و از دشمنان انتقام می گیرد، و این از آثار آن دعا است. این وجه را برادر و دوست روحانی ام كه به تأییدان سبحانی مؤیّد است بیان نمود، آن را در این جا ثبت می كنم تا برای او زبان راستینی در جهان باقی بماند.

و از آنچه در این جا بیان گردید، معلوم شد كه دعا كننده برای تعجیل ظهور مولایمان صاحب الزمان علیه السلام ثواب خونخواهی برای سایر امامان برحق و پیروان ایشان و شهدایی



[ صفحه 592]



كه در خدمت آنان بوده اند را نیز درك می نماید، زیرا كه حضرت قائم علیه السلام خون بهای همه آنان را می گیرد و از دشمنانشان انتقام می كشد، چنان كه قسمتی از دلایل این مطلب را در حرف «الف» - بخش چهارم كتاب - آوردیم.


[1] سوره احقاف، آيه 15.

[2] تفسير قمي: 297:2.

[3] بحار الانوار: 292:101.

[4] كامل الزيارات: 63.

[5] سوره زمر، آيه 42.

[6] احتجاج: 325:2.